در مجلس شراب رخ شرمگین مجو


از جویبار شعله گل کاغذین مجو

مجنون به پای ناقه لیلی نهاد روی


رنگ ادب ز لاله صحرانشین مجو

از آفتاب، صلح به روز سیاه کن


نقشی که بر مراد بود زین نگین مجو